کیر و کمر...

ساخت وبلاگ

کمر تنگ تو با کون درشتت جور است
هیکلت لایق عنوان پریّ و حور است

گوشت‌های کُس تو تپّه، میانش درّه
دهن تنگ کُست چشمه آب شور است

ممه‌ی نقلی‌ات از پیرهنت بیرون بود
دیدمش که خوش‌تر از گلابی و انگور است

ران‌های تو چو شلوار عوض می‌کردی
دیدم و دیده‌ی من ز دیدنش مسرور است

گر چه اندام تو بسیار به من نزدیک است
لیکن از دسترسم هزار فرسخ دور است

شکل اندام تو یار، عینهو گیتار است
کون تو تنبک و زلفت به نظر سنتور است

چون تو را می‌بینم، به چشم من لُختی تو
گر چه اندام تو زیر پیرهن مستور است

کارمن روز خیال است و به شب استمنا
چه کنم؟ ز بخت بد این قَدَرم مقدور است

تا که صیدت کنم ای ماهی لیز و خوشمزه
کیر من قلاب است و دست‌هایم تور است

کیر من صبر ندارد که کُست را نکند
لیک بیچاره به بیچارگی‌اش مجبور است

عارش آید که برون از تو بریزد آبش
کیر من را نشناسی، که بسی مغرور است!!!

تو هم ار به‌یاد من با کُس خود ور رفتی
در خیالت بسپار، کیر من پرزور است

از چپ و راست مرا نیش زدی، ای بیرحم
دهنت جای عسل مرا فقط زنبور است

چه شد ای خواهرزن! تو را ندیدم اول؟
کور باد این چشمم؛ که وقت دیدن کور است

در فراق تو فنا گشت و هدر رفت این عمر
بکُش ای خواهرزن! که خون من مهدوراست

|+| نوشته شده توسط محمد سلطانی پور در شنبه سوم تیر ۱۳۹۶  |
بنده عشق.......
ما را در سایت بنده عشق.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : salvador1395 بازدید : 156 تاريخ : شنبه 17 تير 1396 ساعت: 3:17